زنان در سراسر دنيا عادات تقريبا مشابهي دارند كه با مردها بسيار متفاوت است. مثلا همان قدر كه زنان عاشق ريزبيني و توجه به جزئيات هستند، به همان اندازه مردها كلينگر هستند و از پرداختن به جزئيات دوري ميكنند.اين عادتهاي زنانه چيزهايي هستند كه تقريبا هرگز نميتوانيد آنها را تغيير دهيد:
_دورهميهاي زنانه و خوشگذراني با دوستانيكي از علاقهمنديها و عادتهاي زنانه، دور هم جمع شدن و غيبت و شوخي و خنده است.
خانمها از اينكه وقت خود را در كنار دوستاني از جنس خود بگذرانند لذت ميبرند. اگر با هم در خانه يكي جمع نشوند، حتما قرار بيرون و خريد ميگذارند و از اين كار هم نهايت لذت را ميبرند. زنان هميشه داستانهاي زيادي دارند كه براي دوستان خود تعريف كنند و اين عادت به آنها كمك ميكند تا روحيه شادتري داشته باشند.پس خودتان را خسته نكنيد و مدام به او گير ندهيد.
_گير دادن به جزئيات همه مسايل زندگي
اگر زني در زندگي شما وجود داشته باشد حتما قبول داريد كه زنان جزئينگرترين موجودات روي زمين هستند. آنها ميتوانند مو را از ماست بيرون بكشند و هيچ نكته ريزي از نگاه تيزبينشان پنهان نميماند. اين مساله مخصوصا در خريد كردن خانمها بسيار مشهود است. مثلا يك زن ميتواند براي خريد يك پارچه روتختيِ بسيار ساده چندين روز پياپي به بازار برود و به همه فروشگاهها سر بزند تا دست آخر بهترين جنس روتختي را با مناسبترين قيمت خريداري كند. يا مثلا هنگام خريد يك روسري اگر همه بوتيكهاي پاساژ را از نظر نگذراند، خيالش راحت نميشود كه خريد نهايي او بهترين انتخاب بوده است.دقت و توجه به جزئيات را حتي در تعريف كردن اتفاقات از زبان يك زن هم ميتوان ديد.
_حاضر شدنهاي طولاني قبل از ترك خانه
اين عادت را تقريبا همه ميشناسند. خانمها براي يك بيرون رفتن ساده ممكن است به چندين ساعت زمان نياز داشته باشند. روند حاضر شدن آنها از دوش گرفتن و مسواك زدن شروع ميشود و با آرايش مو و صورت و انتخاب لباس (كه يكي از زمانگيرترين كارهاست) ادامه مييابد و در آخر با پوشيدن كفشها به پايان ميرسد. توصيه ميكنيم براي راحت شدن زندگي با زنان هر چه سريعتر به اين عادت زنانه عادت كنيد.
_اعتقاد داشتن به فلسفهي «يا شلوار جين يا هيچ!»برخي از زنان بسيار به شلوار جين و تيپ اسپرت خود وابسته هستند. آنها يا در همه مناسبتها با شلوار جين حضور پيدا ميكنند يا به مهماني يا مراسمي كه دعوت شدهاند نميروند. اگر زن موردعلاقه شما هميشه شلور جين به پا دارد توصيه ميكنيم براي تغيير عادت او تلاش نكنيد زيرا موفق به اين كار نخواهيد شد.
_مهارت داشتن در سرپيچي از خواهشها
زنان اگر نخواهند كاري را انجام دهند، حتي رفتار و گفتار عاشقانه و هديه گرفتن هم نميتواند نظرشان را تغيير دهد. زنان به ماهرانهترين روش ممكن خود را با آن راه ميزنند. مثلا شما با مهرباني تمام با آنها حرف ميزنيد تا در مورد مسالهاي متقاعدشان كنيد، اما او با خونسردي به شما ميگويد: «عزيزم! چيزي گفتي؟» در چنين شرايطي فقط بايد آرامش خود را حفظ كنيد و بدانيد كه توان تغيير نظر او را نخواهيد داشت.
_خداي حسابوكتابهاي مالي هستندوقتي صحبت از پول و مسايل اقتصادي به ميان ميآيد، زنان حافظه كوتاهمدت و گزينشي پيدا ميكنند. به طور مثال، شايد او به ياد نياورد شما براي هزينههاي خانه در ماه گذشته چقدر پول خرج كرديد، اما قيمت ساعتي كه سه سال پيش براي تولد شما خريده را با جزئيات كامل به خاطر دارد.
دو اردك بعد از دعوايي كه هيچوقت زياد طول نميكشد، از هم جدا ميشوند و در جهت مخالف هم شنا ميكنند.بعد هر يك از اردكها چند بار بالهايش را به شدت به هم ميزند و انرژي مازادي را كه در طول دعوا در او جمع شده، آزاد ميكند.
آنها بعد از به هم زدن بالهايشان با آرامش روي آب شناور ميشوند، مثل اين كه هيچ اتفاقي نيفتاده است.
حال اگر اردك ذهن انسان را داشت، اين درگيري را با فكر كردن و داستانسازي دربارهي آن زنده نگه ميداشت. داستان اردك احتمالا اين ميشد:
باور نميكنم چنين كاري كرده باشد. تا چندسانتيمتري من جلو آمد. فكر ميكند بركه مال اوست. اصلاً ملاحظه حريم مرا نميكند. ديگر هرگز به او اعتماد نخواهم كرد. دفعهي بعد براي اذيت و آزار من كارديگري خواهد كرد. مطمئنم از حالا دارد توطئهچيني ميكند. ولي من ديگر نميتوانم تحمل كنم. درسي به او ميدهم كه هرگز فراموش نكند.چي خيال كرده در مورد منيك پدري ازش دربيارم
اگر اردك داراي ذهن انسان بود،چهقدر زندگي برايش دشوار ميشد.درسي كه اردك به ما ميآموزد اين است:
بالهايت را به هم بزن ماجرا را رها كن و به تنها مكانِ قدرت يعني زمان حال برگرد.هرچه بود تمام شد رفت
زيباتر ازنگاه تو، هرگز نديده ام
اين شد كه از تمامي مردم بريده ام
با خود نشسته ام كه دراين روزهاي تلخ
نام تورا چگونه و از كي شنيده ام؟
باز از ميان اين همه اسم تصنعي
خطي به دور اسم قشنگت كشيده ام
خطي بدور اسم تو اي مهربان ترين
يعني تورا براي خودم برگزيده ام
تنها گواه صادق عشق ميان ماست
اين دستمال خيس به آب دوديده ام
اين دستمال كاغذ نرم سفيد رنگ
من بارها به زير دو ابرو كشيده ام
در دوره اي كه هركه به فكرغنيمت است
عشق تورا به قيمت جانم خريده ام
بين من وتو فاصله بسيار بوده است
با اين وجود فاصله ام را دويده ام
مثل پرنده، خسته از اين ماجراي تلخ
از شاخه اي به شاخه ديگر پريده ام
فرصت به ما نداد زمان زندگي كنيم
سارا تمام شد، رگ خود را بريده ام
ديگر وقوع معجزه هم كارساز نيست
چون نقطه اي به آخراين خط رسيده ام
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد
آه ازآن نرگس جادو كه چه بازي انگيخت
آه ازآن مست كه با مردم هشيار چه كرد
اشك من رنگ شفق يافت ز بي مهري يار
طالع بي شفقّت بين كه درين كار چه كرد
برقي از منزل ليلي بدرخشيد سَحَر
وه كه با خرمن مجنون دل افگار چه كرد
ساقيا جام ميم ده كه نگارنده غيب
نيست معلوم كه در پرده اسرار چه كرد
آنكه پر نقش زد اين دايره مينايي
كس ندانست كه در گردش پرگار چه كرد
فكر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
يار ديرينه ببينيد كه با يار چه كرد
متن عاشقانه
____________________________
اسم من توي شلوغي دلت گم ميشد
عشق بازيچه ي هر روزه ي مردم ميشد
شعر عرفاني تو «مست» به يك «خُم» ميشد!
كمتر از عشق بگو ، كم بكن آزارت را
با لب و سينه ي زن ، سبك جدا ساخته اي
به تمام ادب و شعر ، تُف انداخته اي
سكه ها بُرده ولي مردي خود باخته اي!
پس بگير از لب من ، بوسه ي كشدارت را
«آستين» و يقه ات بسته ، مؤدب باشي
هركجا شعر جديد است ، معذب باشي
بين صد «درد» فقط منتقد «لب» باشي
گرچه سخت است كه قايم بكني «مار»ت را
هر كسي گفت كه: «احسنت!» ، عنايت كردي
هر كسي منتقدت بود ، شكايت كردي
به همين سبك فسيلي ت ، قناعت كردي!
دود كن توي هوا بسته ي سيگارت را
شاعر ملي يك مشت خر و خُل بودي
نقش يك شخصيت خوب ، در اين رُل بودي
همه ي شعر فقط شمع! فقط گُل بودي!
گل من! ما كه نديديم به جز خارت را!
متن عاشقانه
_______________________
ديشب به سيل اشك ره خواب مي زدم
نقشي به ياد خطّ تو بر آب مي زدم
ابروي يار در نظر و خرقه سوخته
جامي به ياد گوشه محراب مي زدم
هر مرغ فكر كز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طرّه توبه مضراب مي زدم
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم
چشمم به روي ساقي و گوشم به قول چنگ
فالي به چشم و گوش درين باب مي زدم
نقش خيال روي تو تا وقت صبحدم
بر كارگاه ديده بي خواب مي زدم
ساقي به صوت اين غزلم كاسه مي گرفت
مي گفتم اين سرود و مي ناب مي زدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و كام
بر نام عمر و دولت احباب مي زدم
اي زيباترين حملههاي جنونم
اي سفر خنجر در بافتهايم
اي ژرف رفتن دشنه
بانوي من، بر غرق من بيفزاي
كه دريا صدايم ميكند
برمرگ من بيفزاي ،شايد مرگ چون هلاكم كرد زندهام سازد
پيكر تو نقشهي جغرافياييِ من است
ديگر مرا با نقشهي جهان كاري نيست
من كهنترين پايتخت اندوهم
و زخمم نقشي از ايام فرعونان
درد من چون لكهاي روغن
از بيروت تا چين گسترده است
درد من كاروانيست
كه خليفگان شام در سدهي هفتمين
تا چين گسيل كردهاند
و در دهان اژدها گم گشته است.
متن عاشقانه
دگر آن شب است امشب كه ز پي سحر ندارد
من و باز آن دعاها كه يكي اثر ندارد
من و زخم تيزدستي كه زد آنچنان به تيغم
كه سرم فتاده در خاك و تنم خبر ندارد
همه زهر خورده پيكان خورم و رطب شمارم
چه كنم كه نخل حرمان به از اين ثمر ندارد
ز لبي چنان كه بارد شكرش ز شكرستان
همه زهر دارد اما چه كند شكر ندارد
به هواي باغ مرغان همه بالها گشاده
به شكنج دام مرغي چه كند كه پر ندارد
بكش و بسوز و بگذر منگر به اينكه عاشق
بجز اينكه مهر ورزد گنهي دگر ندارد
مي وصل نيست وحشي به خمار هجر خو كن
كه شراب نااميدي غم دردسر ندارد
در سرنوشت ما
هرگز بسان خط موازي
چونان دو ريل خط قطاري كه مي روند
امكان آن تلاقي پاك نگاه ، نيست
باور تو مي كني
من ديده ام دو خط موازي
در نقطه اي به هم
نزديك مي شوند
نزديك تر ، به قصد تلاقي
كنار هم
بي اعتنا به رسم توازي ، به روزگار
با باور رسيدن هنگامه وصال
تقدير ديگري رقم زده ، نزديك مي شوند
دستان به دست هم سپرده ، ملاقات مي شوند
يعني كه مي شود دوباره يكي شد به روزگار
آهسته گوش كن
وقتي كه خط آهني بتواند رقم زند
رسم تلاقي و ديدار آشنا
ما نيز قادريم
آري تو شك مكن
تقدير دست ماست
پايان سرنوشت
بايد ز سر ، نوشت
در ايستگاه عشق
در يك تلاقي زيباي عاشقي
آن لحظه ي به هم رسيدن چشمان پاك ما
زيبا زمانه ديدار
مي رسد...
متن عاشقانه
استوني كشوري در درياي بالتيك است كه عليرغم جمعيت كمش، يكي از پيشرفتهترين كشورهاي دنياست.
_حمل و نقل عمومي رايگاندر سال ۲۰۱۳ تالين اولين شهر جهان شد كه حمل و نقل عمومي را براي همه رايگان كرد. مسئولين با اين راه حل قصد داشتند شهروندان را از اتومبيل هايشان به اتوبوسها و واگنهاي برقي بكشند. قبل از اين كار يك رفراندوم برگزار شد و سه چهارم جمعيت شهر به حمل و نقل عمومي رايگان راي دادند. يك سال بعد مسئولين اعلام كردند اين طرح، ترافيك خيابانهاي اصلي را به ميزان چشمگيري كاهش داده است.
_راي دادن از خانهاز سال ۲۰۰۵ شهروندان استوني ميتوانند با استفاده از اينترنت و امضاي الكترونيكي خود در انتخابات شركت كنند. استوني اولين كشوري بود كه سيستم راي دهي الكترونيكي را براي انتخابات پارلماني ۲۰۰۷ تاسيس كرد. در انتخابات پارلماني اروپا ۳۱درصد از مردم استوني با اين سيستم راي دادند.
_كشور استارتاپهابراساس اطلاعات اخير استوني رتبه سوم بيشترين سرانه استارتاپ در اروپا را به دست آورده است. ۳۱ استارتاپ به ازاي هر ۱۰۰ هزار نفر وجود دارد. اين كشور شرايط مطلوبي براي استارتاپها ايجاد كرده است. ثبت نام كسب و كار جديد تنها ۱۵ دقيقه طول ميكشد و هيچ ماليات بر درآمدي بر سودانباشته شركت وجود ندارد.
_اينترنت همه جا در دسترس استميتوانيد تصور كنيد در اعماق جنگل هم به اينترنت دسترسي داشته باشيد؟ در استوني چنين چيزي ممكن است. در بيشتر هتلها و اماكن عمومي مثل پاركها، كافهها، كوچهها، رستورانها، ايستگاهها، فرودگاهها و حتي سواحل به واي فاي رايگان دسترسي داريد.
_همه ميتوانند ساكن استوني باشندهمه ميتوانند به راحتي ساكن الكترونيكي استوني شوند كه فرصتي فراهم ميكند بدون بازديد از اين كشور كسب و كار خود را راه بيندازيد، شركتتان را هنگام سفر مديريت كنيد، اسناد را امضا كنيد و ماليات را اظهار كنيد. كافيست درخواست آنلاين بدهيد. اقامت الكترونيكي به ويژه براي كارآفرينان و بازرگانان مفيد است، چون فقط بايد براي داراييهاي خارج شده از كشور ماليات بپردازند.
_برنامه نويسي در مدرسهاستوني در سال ۲۰۱۲ پروژهاي براي آموزش برنامه نويسي كامپيوتري از كلاس اول تا دوازدهم را آغاز كرد. بيست مدرسه در اين پروژه شركت كردند. بچهها از ۶ سالگي رياضي و منطق را ياد ميگيرند تا از دانش خود در محيط برنامه نويسي استفاده كنند.
_به لطف تكنولوژي زمان زيادي صرفه جويي ميشود
اين روزها، ۴۰۰۰ نوع خدمات به صورت الكترونيكي در استوني در دسترس است. در عرض ۲۰ دقيقه هر شهروند استوني ميتواند يك شركت جديد با كارت شناسايي خود باز كند و به لطف اين سيستم، مردم نيازي به انتظار در صف، كاغذ بازي، گرفتن مهر و امضا ندارند. آنها ميتوانند زمان صرفه جويي شده خود را با خانواده و عزيزانشان بگذرانند.
_نيمه دوم سال فصل استراحت بيشتر گل هاي آپارتمانيه و نبايد انتظارداشته باشيم مثل بهارو تابستون رشدكنن_اصلا گلدون گل ها رو تو اين فصل عوض نكنيد_از تعويض بي مورد گلدان بپرهيزيد، با تعويض ناگهاني گلدان فقط شوك به گياه واردميكنيد_هر سمي رو به گل ها نزنيد_اخر زمستون خاكشونو نو كنيد و كودگوسفندي آفتاب خورده بهشون بديد تارشد كنن_هر چي هوا خنك ميشه خاك گل ها ديرتر خشك ميشه پس دفعات ابياري رو بايد كاهش داد، پس دست بزنيد بخاك گلها، خاك خشك بود ابشون بديد
_در پاييز و زمستون بهتره صبح ها گل ها رو اب بديد_هر ماه چند قرص آسپرين را در آب حل كنيد و به همه گلها يك ليوان بديد:.تسريع دررشد و گلدهي گياه.ريشه زني بهترقلمه ها و حذف عوامل بيماري زا_وقتي گياهي رو درآب ريشه دار ميكنيد يك عدد قرص آسپرين داخل آب بيندازيد تا سريعتر ريشه دهد
_انگشتان پاي خود را گرم و راحت نگه داريداگر انگشتان پاي شما سرد باشد، ممكن است مغز سيگنالهاي لازم براي خوابيدن و چرت زدن را به بدن ارسال نكند. به گفته جوزف كرينين، موسس و مدير موسسه خواب، پوشيدن جوراب هنگام خوابيدن ميتواند از ميزان زماني كه صرف خواب ميكنيد، بكاهد.مزيت پوشيدن جوراب در رختخواب اين است كه رگهاي خوني را گشاد و در نتيجه جريان خون را افزايش ميدهد.
_تمرينات اتوژنيك را انجام دهيد!اين ترفند خوابيدن به كمي تمرين و ممارست نياز دارد. بنا بر اين تمرين، شما خودتان را هيپنوتيزم ميكنيد و همزمان هم با قدرت تلقين، به شل كردن ماهيچههاي بدن ميپردازيد.اين تمرين باعث ميشود تا در همه اعضاي بدن خود گرما و سنگيني احساس كنيد. اين گرما باعث ريلكس شدن بدن ميشود و مغز را آرام ميكند. بنابراين مغز پيام خواب را ارسال ميكند.
_بدن را با روغنهاي آرامشبخش ماساژ دهيدمطالعات اخير نشان ميدهند كه درمانهاي باستاني به نام شيرودهارا براي درمان بيخوابي بسيار موثر است. به موجب اين روش درماني، روغنهاي درماني را روي پيشاني بيمار ميچكانند.اما دكتر كوگان در اين مورد ميگويد شما ميتوانيد براي رفع مشكل بيخوابي، اين روغن را قبل از خواب روي پاهاي خود، بالاي پيشاني يا پشت گوشها بماليد.اگر از چرب شدن بالش و روتختي خود نگران هستيد، ميتوانيد به جاي اين كارها روغن را درون يك كاسه آب داغ بريزيد تا همچون بخور فضاي اتاق را پر كند.روغنهايي كه براي اين منظور مناسب هستند شامل روغن كنجد در فصل زمستان و بهار و روغن نارگيل براي فصل تابستان است.
_دمنوش موز بنوشيدمنيزيم در بدن انسان مسئوليتهاي بسيار زيادي به عهده دارد كه يكي از آنها ريلكس كردن بدن است.«ميشل بروز»، پروفسور آزمايشگاه خواب و سفير بورد پزشكي خواب آمريكا، دستوري براي تهيه چاي موز ارائه داده كه كمك ميكند تا افراد مبتلا به بيخوابي با نوشيدن آن راحت به خواب بروند.براي اين منظور شما بايد يك عدد موز ارگانيك را تميز بشوييد، سر و ته ميوه را بگيريد. سپس ميوه را از وسط دو نيم كنيد. بايد موز در پوست خود باقي بماند. ميوه دو نيم شده را به مدت ۳ تا ۴ دقيقه درون آب جوش بگذاريد. سپس موز را خارج كنيد، مقداري عسل در آب بريزيد و آب را بنوشيد.دليل اضافه كردن عسل اين است كه ميزان قند خون بدن را در طول شب و حين خواب تنظيم ميكند. يكي از دلايلي كه افراد نيمه شب از خواب بر ميخيزند، به هم خوردن چرخه قند خون آنهاست.
_با فوت كردن حباب بسازيداين ترفند براي رفع معضل بيخوابي واقعا عجيب است اما مارتين راولز ميهان كه بنيانگذار موسسه تكنولوژي خواب است در اين رابطه گفته: با درست كردن حباب از طريق دهان و با كمك مثلا آب صابون شما كاري شبيه به تنفس عميق را تمرين ميكنيد.اين كار همچنين باعث حواسپرتي هم ميشود و افكار منفي كه سبب بيخوابي ميشوند را از بين ميبرد.حباب ساختن با آب و صابون يادآور لذتهاي دوران كودكي هم هست و در نتيجه ميتوان از آن به عنوان وسيلهاي براي از بين بردن استرس هم استفاده كرد.
_تنفس ۴ – ۷ – ۸ را تمرين كنيديك مشاور هيپنوتيزم به نام هارلي سيرز روش تنفسي جالبي را به مراجعين خود آموزش ميدهد تا به كمك آن بتوانند خوابي عميق و باكيفيت را تجربه كنند. براي اين منظور بايد نفس خود را به مدت ۷ ثانيه در سينه حبس كنيد. سپس از طريق دهان و به مدت ۸ ثانيه نفس را بيرون بدهيد. اين تنفس را ۴ بار پشتسرهم تكرار كنيد.اين تمرين كمك ميكند تا ششها به طور كامل با هوا پر و خالي شوند و در نتيجه اكسيژن بيشتري در بدن جريان خواهد يافت. افزايش اكسيژن سبب ريلكس شدن بدن ميشود.براي بهره بردن از بيشترين مزاياي اين تمرين توصيه ميكنيم اين تنفس را دو بار در طول روز تمرين و تكرار كنيد.
_بدن خود را اسكن كنيداسكن كردن بدني كه ما در اين اينجا مدنظرمان است به دستگاه نياز ندارد. براي اسكن بدن لازم است چشمهاي خود را ببنديد، همه حواستان را روي تنفستان بگذاريد. سپس سعي كنيد خود را آرام و ريلكس تصور كنيد. در اين مرحله بايد تمركز خود را به ترتيب از بالاي سر، جمجمه، پيشاني، صورت، گردن …. تا نوك پاها بگذاريد و روي همه حركات اين اعضا به مدت چند ثانيه تمركز كنيد. در زماني كه مثلا روي شانه راست خود تمركز كردهايد، با خود بگوييد شانهام آرام و ريلكس است. اين منولوگ را براي همه اعضاي بدن داشته باشيد.اين فعاليت بين ۱۰ تا ۲۰ دقيقه ادامه پيدا ميكند و در اين فاصله شما به آرامش كامل ميرسيد.
_ سوره بقره، آيات ۲ تا ۵:
_ از آنچه به تو بخشيده شده، انفاق كن.(ديگران را در مواهب خداداد ، شريك و سهيم كن.)_ به آخرت دل ببند.(به غلبهي نهايي خير و وجود پيوستگي و جمعيتي كه در پشتِ پريشانيهاي اين عالَم است، دل ببند.)
_ سوره آلعمران، آيات ۱۳۳ تا ۱۳۶:
_ در فراخي و تنگي انفاق كن.(رايگانبخشي و قسمت كردن داشتههاي خود با ديگران، نه تنها در وضع گشايش كه حتا در تنگنا و دشواريها)
_خشم خود را مهار كن._ از مردم درگذر و خطاپوشي كن.۴_چون كار زشت يا ستمي كردي با يادِ آن ناظرِ متعالي، در پيِ ستردنِ آثار سوء خطا و جبران برآي. از خطاي خويش آگاه شو و بر آن اصرار مكن
_سوره انعام، آيات ۱۵۱ تا ۱۵۳:
_ چيزي شريك خدا مساز.(يكدل و يكانديشه توجه خود را به او مصروف كن.)_ با پدر و مادر نيكرفتار باش.(حقگذاري و قدرشناسي)._ فرزندان خود را از بيم تنگدستي مكش.(اصليترين وعدهي شيطان، وعدهي فقر است: الشيطان يعدكم الفقر... از تنگدستي در آينده ما را ميترساند و با اين كار مانع ميشود كه زندگي ديگران را محترم بشماريم.)
_ به كارهاي زشت، چه پيدا و چه پنهان، نزديك مشو_ انساني را نكش.(احترام به زندگي و همنوع)
_به مال يتيم نزديك مشو.(آنان كه از ضعيف و كمتوانند نيازمند حمايت و مراقبت بيشتر ما هستند.)_ ترازو پيمانه را به به عدالت بپيما.(در داد و ستد و معاملات، مراقبِ انصاف و عدالت باش.)
_ در سخن گفتن، عادل و منصف باش. حتا در برابر يا در رابطه با نزديكان و خويشان، عادلانه سخن بگو
_سوره اسراء، آيات ۲۲ تا ۳۹:
_ به والدين خود احسان كن._ حقِ خويشاوند و مستمند و درراهمانده را بده.(و آنان را از داشتههاي خود محروم مكن.) اگر هم به جهتِ ناداري از دستگيري آنها روي ميگرداني، به نرمي با آنها حرف بزن.
_ ولخرجي و ريخت و پاش مكن. اسرافكاران برادران شيطانند و شيطان ناسپاس است.
_ به نفس انساني احترام بگذار و در مقام مكافات قاتل نيز از حد مگذرو زيادهروي مكن.
_ كوركورانه و ناآگاهانه از چيزي پيروي مكن.
_ فروتن باش و به نخوت و كبر در زمين گام برمدار. حدود خود را بشناس و خودپرستي مكن.
_ سوره مؤمنون، آيات ۱ تا ۱۱:
_ از بيهودگيها كناره بگير. (از هر آنچه تو را از شنيدن صداي حقيقت بازميداردكناره بگير.)_مراقب و نگاهدار امانتها و عهد و پيمان باش.
_سوره فرقان، آيات ۶۳ تا ۷۶:
_نگران عاقبت به خيري باش. از خدا بخواه تا بدفرجامي و سوء عاقبت را از تو دور كند._نفس انساني را محترم بدار و كسي را مكش_به دروغ گواهي مده و شاهد و مؤيّد ناروايي مباش.
_در طلبِ آن باش كه همسر و فرزندانت چنان ببالند و رُشد كنند كه مايهي روشني چشم باشند._چون به خشمآمدي، درگذر و بيامرز.
_ سوره لقمان، آيات ۱۳ تا ۱۹:
_ با والدين خود، پرستارانه رفتار كن. با اينحال در آنچه روا نيست، از آنها اطاعت مكن.
_هوشيار باش كه هيچ يك از رفتارهاي تو در جهان گم نميشوند و بيپاسخ نميمانند.
_ در مصيبت هاي زندگي، خويشتندار و شكيبا باش._ در زمين به فخر و كبر، راه مرو._ در راه رفتن ميانه باش و صدايت را بالا نبر
جمع آوري:صديق قطبي
پ.ن: خواستم بگم خداي ما اينگونه ست. به دور از هرگونه خشم. خداي مهربان و دل رحم.خداي ارحم الراحمين
تو نامه خوندن رو دوست داريو گهگاهي يه سري به تلگرامت ميزني و كلمه دعا رو سرچ ميكني. بعد هرچي مربوط به دعا خوندن و دعا كردن هست رو ميخوني، چشمت رو ميبندي و رندومي چندتاشون رو اجابت ميكني.
شايد خُلقت بالا باشه و همه رو اجابت كني.هنوز از نخوابيدم. دلم خواستباهات حرف بزنم. شايد امروز روز تعطيل توئه و لم دادي تلگرامت رو چك ميكني.
خواستم بگم دلم براي معجزههاي به موقعت تنگ شده. براي شادي ديدن قبولي كنكورم. براي يهويي ارشد قبول شدنم. براي روي غلطك افتادن پايان نامهم. براي با مريضي خوابيدن و صبح سرحال و سالم بيدار شدن. براي امضاهاي تو پاي تموم خواستههام، دلم تنگ شده.
براي لبخندهاي مهربونت به من.براي اينكه دستم گرم ميشد از بودن تو. دلم گرم ميشد. سرم گرم ميشد.دلم براي چرخوندن اون چوب جادوييت به سمتم تنگ شده.
دستتو باز كن و بغلم بگير. من به تو و حواس جمعي تو به خودم، نياز دارم. مثل همهي صبحهاي پر نور، بعد از يه شب سخت.اميدوارم پيغاممو بخونيدوستت دارم.
كه اعتدال را در آدمي زائل مي كند. اغلب كسانيكه داراي آن هستند يا ثروت خود را مبالغه شده مي بينند و يا دست كم. اگر جزو دسته ي جديدِ “من تفريحي كار مي كنم” نباشيم همه ي ما براي دست يافتن به زندگي بهتر، يا مالي يا موقعيت اجتماعي، كار مي كنيم.
دورادور شخصي را مي شناسم كه صاحب بزرگترين ساختمان تجاري بعد از پل مدرس به چمران است. تكرار مي كنم، “سند تجاري” نه موقعيت اداري. او صاحب دو عدد از بزرگترين رستورانهاي لوكس تهران، يك آجيل فروشي زنجيره اي خيلي معروف و سه عدد ملك ويلايي در همان حوالي هم هست. اين آنچه است كه همه مي دانند، هر چه غير از اين هم دارد نوش جانش باشد.
منش و رفتاري كه اين آقا دارد با بسياري از كساني كه تعداد سندهايشان از دو تا شش دانگ به سه رسيده است و دچار خودبزرگ پنداري شده اند قابل مقايسه نيست.
ماشين پلوخوري دارد ولي با يك ال نود سفيد در سطح شهري مانند تهران تردد مي كند. لباسهايش دو پله بهتر از معمولي است. آن طور كه نتيجه ي تحقيقات ميداني من نشان مي دهد هرگز ديده نشده سراپاي خود را با كارتيه يا لويي ويتان كاغذ كادو كند.
ساعت دستش خيلي معمولي تر از آنهاست كه پنير براي نان شبشان ندارند ولي سايت رولكس را از عقب به جلو و جلو به عقب با ترتيل از حفظ هستند.
فقط مي توان گفت يا تعريف اين بزرگوار از ثروت متفاوت است يا آن ديگران اشتباه توجيه شده اند.عده ي ديگري از افراد داراي ثروت هم هستند كه همواره موجودي خود را دست پايين مي انگارند. در وحشت آينده اي موهوم از آنچه دارند لذت نمي برند چون بلد نيستند.
روزها را شب مي كنند تا به نقطه اي فرضي كه خود تعيين كرده اند برسند. اين افراد اغلب متوجه اين كه در حال طي كردن اين مسير پر اضطراب چه چيزهايي را از دست مي دهند نيستند.
مانند اسبي كه چشم بند به وي زده باشند در حال نگاه كردن به جلو مي دوند بدون اينكه تصور درستي از اطراف خود را داشته باشند.
اغلب وراث اين افراد فاتحه اي مجلسي برايشان خواهند خواند و اگر مرام داشته باشند مجلس ترحيمي پر ابهت برگزار خواهند كرد.
نسل دوم اين افراد، چه بچه هايشان باشند و چه خواهرزاده و برادرزاده ها، اغلب به همان دسته ي خودبزرگ بينها مي پيوندند و از اين ثروت انباشته لذت مي برند و كيفش را ميكنند.
اينها آن دسته از بشريت هستند كه چون با ماشين نمي توان وارد سالن پذيرايي يا ويلايي شد، ساعتها در فلان بنز مدل آنچناني يا رنج روُوِر “ليميتد اديشن” ترافيك شب جمعه ي خيابان فرشته را به جان مي خرند تا خودرويشان ديده شود.
با دقت بيشتر به اطرافتان بنگريد. به جرأت مي توان گفت ثروت هميشه راحتي و آسايش به همراه دارد ولي به نظر من يكي از عوارض بارز آن زائل كردن اعتدال است. ثروتمندان متواضع و معتدل بسيار كم اند.
فرويد ميگويد: « تمدن از آنجا آغاز شد كه انسان به جاي سنگ، كلمه پرتاب كرد.»
انگار انسان متمدن فهميده بود سنگها بهاندازه كافي دردناك نيستند و ديگر پاسخگوي پرخاشگري او نخواهند بود. كلمات متنوعتر از سنگها بودند، ميشد قبل از پرت كردن، انتخاب كرد كه چقدر دردآور يا ويرانگر باشند. از سنگها ميشد گريخت اما از كلمات نه.
درد سنگها و كبوديشان فقط تا چند روز باقي ميماندند اما كلمات ميتوانستند تا آخر عمر همراه روز و شب و خواب و بيداري باشند و چنان چسبنده و پنهان در گوشهاي از روانمان زندگي كنند كه دست هيچ رواندرمانگري در هيچ جلسه درماني به آنها نرسد. كدام سنگ چنين قدرتمند بود؟
ما سنگهايمان را پشت درهاي تمدن جا گذاشتيم، اما آموختيم كه چگونه آن حجم از خشونت و بيزاري و نفرت را در ابزار دقيقترمان كه كلمات بودند، بگنجانيم. ياد گرفتيم كه چطور گوشههايشان را تيز كنيم، لحن را به آن اضافه كنيم و طوري پرتابشان كنيم كه حتي به نظر پيام دوستي بيايند!
انسان متمدن امروز در برابر كلمات بيدفاعتر است چون ديگر سپري در كار نيست.
يادمان باشد قبل از پرتاب سنگها، به اين فكر كنيم كه هيچ انساني رويينروان نيست! حرف باد هوا نيست، حرف آسيب ميزند. حرف ميشكند ميكشد و زنده ميكند.
با همين كلمات به قول حميد مصدق «ميتواني تو به من زندگاني بخشي، يا بگيري از من آنچه را ميبخشي»
كلمات را بهدقت، بااحتياط و مشفقانه انتخاب كنيم.قبل از نوشتن و گفتن هر نظري چند ثانيه مكث كنيم و بعد دهانمان را باز كنيم